بلغاکفرهنگ فارسی عمیدفتنه؛ آشوب؛ شور و غوغای بسیار: ◻︎ مرا چون زلف تو تشویش از آن است / که چشمت در جهان افکند بلغاک (ابنیمین: مجمعالفرس: بلغاک)، ◻︎ به گیتی گشت بلغاکی پدیدار / که مردم در زمین در رفت چون مار (امیرخسرو: مجمعالفرس: بلغاک).