بخور
فرهنگ فارسی عمید
دارای اشتهای زیاد برای غذا؛ بااشتها؛ پُرخور.
〈 بخورونمیر: [عامیانه] مقدار بسیار کم غذا یا پول که بهسختی خوراک و معاش شخص را تٲمین میکند؛ خوراک اندک.
〈 بخورونمیر: [عامیانه] مقدار بسیار کم غذا یا پول که بهسختی خوراک و معاش شخص را تٲمین میکند؛ خوراک اندک.