بادبه دست
فرهنگ فارسی عمید
۱. بیکاره.
۲. تهیدست و مفلس.
۳. محروم؛ بیحاصل: ◻︎ تکیه بر چار چیز مینکنی / که شوی زاین امید بادبهدست (ابنیمین: مجمعالفرس: بادبهدست).
۴. بدبخت؛ بادبهمشت.
۲. تهیدست و مفلس.
۳. محروم؛ بیحاصل: ◻︎ تکیه بر چار چیز مینکنی / که شوی زاین امید بادبهدست (ابنیمین: مجمعالفرس: بادبهدست).
۴. بدبخت؛ بادبهمشت.