اقوا
فرهنگ فارسی عمید
۱. (ادبی) در عروض، مختلف آوردن حرکات قوافی شعر مثل قافیۀ گِل با گُل، دَور با دُور، بَخت با دُخت، و طوس با فردوس، که یکی از عیوب قافیه است، مانندِ این بیت: هر وزیر و مفتی و شاعر که او طوسی بُوَد / چون نظامالملک و غزّالی و فردوسی بُوَد.
۲. [قدیمی] نیازمند شدن؛ محتاج شدن.
۳. [قدیمی] در جای خشک و خالی فرود آمدن.
۴. [قدیمی] تمام شدن توشه؛ بیتوشه شدن.
۲. [قدیمی] نیازمند شدن؛ محتاج شدن.
۳. [قدیمی] در جای خشک و خالی فرود آمدن.
۴. [قدیمی] تمام شدن توشه؛ بیتوشه شدن.