اسکدار
فرهنگ فارسی عمید
۱. قاصدی که در قدیم منزل به منزل اسب خود را عوض میکرد؛ قاصد؛ چاپار؛ نامهبر؛ پیکِ سوار: ◻︎ توگفتی ز اسرار ایشان همی / فرستد بدو آفتاب اسکدار (عنصری: ۳۳۱).
۲. کیسهای که نامهها را در آن میگذاشتند.
۲. کیسهای که نامهها را در آن میگذاشتند.