استتباع
فرهنگ فارسی عمید
۱. (ادبی) در بدیع، آوردن صفتی از کسی در ضمن صفت دیگر، مانندِ این شعر: آن کند تیغ تو به جان عدو / که کند جود تو به کان گهر (رشیدالدین وطواط).
۲. (ادبی) = ذم 〈 ذمِ موجه
۳. [قدیمی] پیروی کردن.
۲. (ادبی) = ذم 〈 ذمِ موجه
۳. [قدیمی] پیروی کردن.