احتشام
فرهنگ فارسی عمید
۱. شکوه؛ جلال.
۲. [قدیمی] شرمگین شدن.
۳. [قدیمی] صاحب خدم و حشم شدن؛ حشمت و بزرگی و جاه و جلال یافتن.
۴. [قدیمی] شرم داشتن؛ حیا کردن.
۲. [قدیمی] شرمگین شدن.
۳. [قدیمی] صاحب خدم و حشم شدن؛ حشمت و بزرگی و جاه و جلال یافتن.
۴. [قدیمی] شرم داشتن؛ حیا کردن.