ترجمه مقاله

گوش

guš

۱. (زیست‌شناسی) از اعضای بدن که آلت شنیدن است و به‌وسیلۀ آن صداها درک می‌شود و از سه قسمت تشکیل شده گوش‌خارجی، میانی و درونی.
۲. = گوشه
۳. [عامیانه، مجاز] جاسوس.
۴. [قدیمی، مجاز] منتظر؛ مراقب.
⟨ گوش‌به‌در داشتن: [قدیمی، مجاز] منتظر بودن: ◻︎ گوش دلم بر در است، تا چه بیاید خبر / چشم امیدم به راه، تا که بیارد پیام (سعدی۲: ۴۰۵).
⟨ گوش‌ تیز کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی، مجاز] = ⟨ گوش نهادن
⟨ گوش‌ خواباندن: (مصدر لازم) [مجاز] صبر کردن و منتظر فرصت بودن.
⟨ گوش ‌دادن: (مصدر متعدی) گوش فرا دادن؛ گوش کردن؛ شنیدن.
⟨ گوش ‌داشتن: (مصدر لازم) [قدیمی]
۱. گوش‌ کردن؛ گوش فرا‌دادن؛ شنیدن.
۲. [مجاز] مواظبت و مراقبت و حفظ کردن.
⟨ گوش فرادادن: (مصدر متعدی) گوش دادن و شنیدن.
⟨ گوش فراداشتن: (مصدر متعدی) [قدیمی، مجاز]= ⟨ گوش نهادن
⟨ گوش‌ گرفتن: (مصدر لازم) [قدیمی]
۱. گوش‌ دادن؛ گوش داشتن.
۲. [مجاز] پند کسی را شنیدن و به‌ یاد نگه‌ داشتن.
⟨ گوش ‌نهادن: (مصدر متعدی) به‌دقت گوش دادن.

۱. اذن
۲. زاویه، گوشه

ترجمه مقاله