ترجمه مقاله

گستاخ

gostāx

۱. بی‌ادب.
۲. [قدیمی] نترس؛ جسور؛ دلیر؛ بی‌پروا.
⟨ گستاخ آمدن: (مصدر لازم) [قدیمی] اظهار گستاخی‌ کردن؛ بی‌پروایی نمودن.

بیآزرم، بیادب، بیباک، بیپروا، بیحیا، بیشرم، پررو، جسور، دریده، شوخدیده، شوخ، غره، فضول، لجوج، متهور، نافرهیخته، نامودب، وقیح

ترجمه مقاله