گاوبازلغتنامه دهخداگاوباز. (اِخ )یکی از ایلات اطراف تهران ، ساوه زرند و قزوین است ییلاق آنان کوههای شمالی البرز قشلاق شهریار و غار میباشد چادرنشین هستند. (جغرافیایی سیاسی کیهان ص 112).
اوباشلغتنامه دهخدااوباش . [ اَ ] (ع اِ) ناکسان . (از مهذب الاسماء). ج ِ وَبش مثل اوشاب و گویند جمع قلب شده از بوش است . (از منتهی الارب ). مردم عامی هیچ نفهمیده ٔ بی سر و پا و جلف و به سرخود و متعصب . (برهان )(از هفت قلزم ). مردم مختلف [ مختلط ] درهم آمیخته ومردم فرومایه و ناکس و در عرف عام به
اوباشفرهنگ فارسی عمید۱. مردم پست، فرومایه، بیسروپا، ولگرد، عامی، و بیتربیت که موجب آزار دیگران میشوند.۲. هر کدام از اینگونه افراد. Δ مفرد آن در عربی است که در فارسی استعمال نمیشود؛ کلمۀ اوباش را گاهی در فارسی به طور مفرد استعمال میکنند.
اوباشhooligansواژههای مصوب فرهنگستانافرادی که بدون اندیشه و بیپروا به رفتارهایی دست میزنند که به بروز آسیبهای اجتماعی منجر میشود
گاوبازهلغتنامه دهخداگاوبازه . [ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خاوه بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 12 هزارگزی خاور نورآباد و 8 هزارگزی خاور شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه . جلگه ، سردسیر مالاریائی ، دارای <span class="hl" dir="
گاوبازهلغتنامه دهخداگاوبازه . [ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گاوبازه ٔ شهرستان بیجار واقعدر 12 هزارگزی جنوب باختری پیرتاج ، کنار راه مالرو شاهگدار به خدائی . تپه ماهور، سردسیر، دارای 420 تن سکنه ، آب آن از چشمه . محصول آنجا غلا
گاوبازهلغتنامه دهخداگاوبازه . [ زِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای هفتگانه ٔ شهرستان بیجار است . این دهستان در جنوب خاوری شهرستان واقع، محدود است از طرف شمال و باختر به دهستان پیرتاج ، از جنوب به دهستان مهربان از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان و از خاور به دهستان گرماب بخش قیدار زنجان . هوای دهستان س
گاوبازیلغتنامه دهخداگاوبازی . (حامص مرکب ) با گاوبازی کردن .گاو را برای جنگ تحریک کردن . رجوع به گاوباز شود.
گاوبازهلغتنامه دهخداگاوبازه . [ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خاوه بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 12 هزارگزی خاور نورآباد و 8 هزارگزی خاور شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه . جلگه ، سردسیر مالاریائی ، دارای <span class="hl" dir="
گاوبازهلغتنامه دهخداگاوبازه . [ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گاوبازه ٔ شهرستان بیجار واقعدر 12 هزارگزی جنوب باختری پیرتاج ، کنار راه مالرو شاهگدار به خدائی . تپه ماهور، سردسیر، دارای 420 تن سکنه ، آب آن از چشمه . محصول آنجا غلا
گاوبازهلغتنامه دهخداگاوبازه . [ زِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای هفتگانه ٔ شهرستان بیجار است . این دهستان در جنوب خاوری شهرستان واقع، محدود است از طرف شمال و باختر به دهستان پیرتاج ، از جنوب به دهستان مهربان از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان و از خاور به دهستان گرماب بخش قیدار زنجان . هوای دهستان س
گاوبازیلغتنامه دهخداگاوبازی . (حامص مرکب ) با گاوبازی کردن .گاو را برای جنگ تحریک کردن . رجوع به گاوباز شود.