کیگاییلغتنامه دهخداکیگایی . (ص نسبی ) از مردم کیگا. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || احول . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- مثل کیگاییها ؛ لوچ . احول . (از امثال و حکم ص 1476). رجوع به کیگا شود.
چپقی شمعspark plug cap, spark plug connector, plug lead connector, plug capواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای که سیم شمع را به شمع اتصال میدهد
قاه قاهلغتنامه دهخداقاه قاه . (اِ صوت ) خندیدن به آواز بلند را گویند. (برهان ). قهقهه . (حاشیه ٔ برهان دکتر معین ) : زده خنده بر روی خواهندگان دهان زر از جودتو قاه قاه .کمال الدین اسماعیل .