ترجمه مقاله

چهارگوشه

ča(ā)hārguše

۱. =چهارگوش
۲. (اسم، صفت) (ریاضی) چندضلعی که چهار زاویه دارد.
۳. (اسم) [مجاز] تخت پادشاهی.
٤. (اسم) [مجاز] تابوت: ◻︎ در گوشه نشست و ساخت توشه / تا کی رسدش چهارگوشه (نظامی۳: ۴۴۵).
۵. (اسم) چهارجهت؛ چهارسمت؛ چهارطرف.

سامانۀ چهارگوشه‌ای

tetragonal system

واژه‌های مصوب فرهنگستان

[زمین‏شناسی] یکی از شش سامانۀ بلوری که با سه محور عمودبرهم مشخص می‌شود و محور قائم آن دارای چرخش چهارتایه (fourfold) است و دو محور افقی آن طول همسان دارند متـ . سامانۀ چهارگوش [فیزیک]‏ سامانه‌ای که محورهای خانک واحد آن دوبه‌دو بر هم عمودند و طول دو تا از محورهای آن با هم برابر است متـ . سامانۀ چهارگ

سامانۀ چهارگوشه‌ای

tetragonal system

واژه‌های مصوب فرهنگستان

[زمین‏شناسی] یکی از شش سامانۀ بلوری که با سه محور عمودبرهم مشخص می‌شود و محور قائم آن دارای چرخش چهارتایه (fourfold) است و دو محور افقی آن طول همسان دارند متـ . سامانۀ چهارگوش [فیزیک]‏ سامانه‌ای که محورهای خانک واحد آن دوبه‌دو بر هم عمودند و طول دو تا از محورهای آن با هم برابر است متـ . سامانۀ چهارگ

ترجمه مقاله