لغتنامه دهخدا
ندار. [ ن َ ] (نف مرکب ) ندارنده . که ندارد. مقابل دارنده . رجوع به دارنده شود. || نادار. ندارنده . نادارنده . فقیر. تهیدست . بی بضاعت . ارزانی . بی نوا. مقابل دارنده و دارا.- با همدیگر ندار بودن ؛ در تداول ، رایگان بودن . شریک بودن در منافع. صمیم