چرخابلغتنامه دهخداچرخاب . [ چ َ ] (اِ مرکب ) چرخی که آب آنرا میگرداند. (ناظم الاطباء). || چرخ آب کشی . چرخ چاه . دولاب . چرخ دولاب . || گرداب . (آنندراج ). خربله و گرداب . (ناظم الاطباء) : ز تاب مهر سرکرده لب آب هزاران چرخیات از بهر چرخاب . <p class="author"
چرخابلغتنامه دهخداچرخاب . [ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان براآن ، بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان که در خاور شهر واقع و جزء اصفهان است . (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
چرخابلغتنامه دهخداچرخاب . [ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چمچال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاه که در 12هزارگزی جنوب صحنه و 12هزارگزی شوسه ٔ کرمانشاه به همدان واقع است . دشت ، سرد و معتدل است و 66 تن
چرخابلغتنامه دهخداچرخاب . [ چ َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «اسم یکی از محلات قدیم اصفهانست که در استیلای افاغنه خراب شده ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 218).
چرخاب بتاbeta gyreواژههای مصوب فرهنگستانچرخاب چرخندی یا واچرخندی ناشی از فرارَفت تاوایی پتانسیلی زمینه توسط گردش چرخند حارهّای
چرخاب بتاbeta gyreواژههای مصوب فرهنگستانچرخاب چرخندی یا واچرخندی ناشی از فرارَفت تاوایی پتانسیلی زمینه توسط گردش چرخند حارهّای
همگرایی جنوبگانAntarctic convergenceواژههای مصوب فرهنگستانمکان همشاریِ جریان مداری قطب جنوب و چرخاب جنب حارّهای
گردش اقیانوسیocean circulationواژههای مصوب فرهنگستانحرکت بزرگمقیاس آب اقیانوسی که معمولاً در چرخابهای بسته رخ میدهد
همگرایی شمالگانArctic Convergenceواژههای مصوب فرهنگستانمکان همشاریِ جریانهای سرد ناحیۀ قطب شمال و چرخاب جنبِحارّهای
چرخاب بتاbeta gyreواژههای مصوب فرهنگستانچرخاب چرخندی یا واچرخندی ناشی از فرارَفت تاوایی پتانسیلی زمینه توسط گردش چرخند حارهّای