چخینلغتنامه دهخداچخین . [ چ َ / چ ِ ](ص ) ریم آلوده و چرکین را گویند، یعنی زخمی که چرک وریم داشته باشد. (برهان ) (آنندراج ). ریم آلوده و چرکین و زخمی که چرک و ریم داشته باشد. (ناظم الاطباء). ریمگین . (از جهانگیری ) (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به چخ شود. شوخگین .
شبکۀ خانگیhome area network, HANواژههای مصوب فرهنگستانشبکهای درون خانۀ کاربر که افزارههای رقمی شخص را به هم متصل میکند
خینلغتنامه دهخداخین . (اِ) خون در لهجه ٔ مردم شوشتر. (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ). || مزید مؤخر امکنه . چون : پنج خین . (یادداشت مؤلف ).
خینلغتنامه دهخداخین . [ خ َی ْ ی ِ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان خرمشهر است . این دهستان بین دهستان نهر یوسف و دهستان رویس واقع است با آب و هوای گرم و مرطوب . شغل اهالی تربیت نخل و حصیربافی برای حمل خرما. این دهستان از 7 قریه ٔ بزرگ و کوچک تشکی
خینلغتنامه دهخداخین . [ خ ِی ْ ی ِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی دهستان خین بخش مرکزی شهرستان خرمشهر واقع در 9 هزارگزی شمال باختری خرمشهر و 2 هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو خرمشهر بمرز عراق . این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای گر