چاوانلغتنامه دهخداچاوان . (نف ، ق ) در حال چاویدن . بانگ کنان مرغی از دوری فرزند یااز بیم و جز آن . چاوچاوان . رجوع به چاوچاوان شود.و رجوع به چاو شود.
زنیان رومیTrachyspermum copticum, Ammi copticum, Carum copticum, ajwainواژههای مصوب فرهنگستانگونهای زنیان به شکل گیاهی یکساله به ارتفاع 20 تا 50 سانتیمتر و معطر و با برگهای 2 تا 3 بار شانهای و گلهای سفید و گلآذین چتری و میوههایی به طول 2 میلیمتر
آهوانلغتنامه دهخداآهوان . [ هَُ ] (اِ) ج ِ آهو : همه مرگ رائیم پیر و جوان که مرگ است چون شیر و ما آهوان .فردوسی .
آهوانلغتنامه دهخداآهوان . [ هَُ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه سمنان بدامغان ، میان تیلستان و کلاته یعقوب در 266 هزارگزی طهران .
هائوآنلغتنامه دهخداهائوآن . (اِخ ) بنابر روایات فرزندان وی به همراه فرزندان دو تن دیگر به نام ت ِمِن و آاِرپ ُ به اتفاق پِردّیکاس نامی از آرُکس به مقدونیه آمده و در آنجا قرار گزیدند و شهر اِژس را مقر حکومت کردند (600 ق .م .). اینان و اعقابشان به مرور سایر قسمت
یاوانلغتنامه دهخدایاوان . (اِخ ) پسر چهارمین یافث و پدر یونانیان . (سفر پیدایش 10:4 و اول تواریخ ایام 1:5 و 7). لفظ یاوان در
چاو چاوانلغتنامه دهخداچاو چاوان . (نف مرکب ، ق مرکب ) در حال چاویدن . ناله کنان . بانگ زنان . بانگ کنان ببانگی که مرغ جوجه دار کند خواندن جوجه های خود را. تیز تیز ناله کنان و بانگ زنان چون مرغی که دنبال جوجه ٔ گم گشته گردد : مرغ دیدی که بچه زو ببرندچاوچاوان درست چون
چاو چاوانلغتنامه دهخداچاو چاوان . (نف مرکب ، ق مرکب ) در حال چاویدن . ناله کنان . بانگ زنان . بانگ کنان ببانگی که مرغ جوجه دار کند خواندن جوجه های خود را. تیز تیز ناله کنان و بانگ زنان چون مرغی که دنبال جوجه ٔ گم گشته گردد : مرغ دیدی که بچه زو ببرندچاوچاوان درست چون
یخچاوانلغتنامه دهخدایخچاوان . [ ی َ ] (اِ مرکب ) چالمه . (یادداشت مؤلف ). یخدان . یخچال . و رجوع به چالمه و یخچال شود.