عامل آزمایشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ، میزان، معیار، استاندارد، ملاک، ، عیار، محک، مُعَرف، اندیکاتور مترولوژی، واحد شمارش ◄ واحد وسیلۀ اندازهگیری، وسیلۀ سنجش، ابزارسنجش، ظروف آزمایشگاهی، لولۀ آزمایشگاهی، لولۀ مدرج، بورت، پیپت، قرع و انبیق، بِشِر، ارلن سنگ محک، تورنسل، فنلفتالئین دیگ، کوره روش سنجش، آزمون،