پوندلغتنامه دهخداپوند. [ پ ُ ] (انگلیسی ، اِ) واحد پول بریتانیا. || واحد وزنی تقریباً معادل 453/6 گرم .
پوندفرهنگ فارسی عمید۱. واحد پول پیشین انگلستان؛ لیرۀ انگلیسی.۲. واحد اندازهگیری وزن در انگلستان، معادل ۴۵۳ گرم.
پوندفرهنگ فارسی معین(پُ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - پول رایج انگلستان . 2 - واحد وزن در انگلستان برابر با 453 گرم .
پیوندلغتنامه دهخداپیوند. [ پ َ / پ ِ وَ ] (اِ) خویش و تبار. (برهان ). خویشاوند. قوم . نزدیک نسبی . خاندان . دوده . خویش نسبی . نسب . عشیرت . کس : بر و بوم و پیوند بگذاشتی فراوان به ره رنج برداشتی . فردوسی .
پیوندلغتنامه دهخداپیوند. [ پ َ / پ ِ وَ ] (اِ) عمل فرو بردن پوست درختی در درخت دیگر یا وصل کردن شاخه و یا جزئی از شاخه ٔ درختی بدرخت دیگر تا درخت دوم بار دهد یا بار نیکوتر دهد و یا باری چون بار درخت نخستین دهد. وآن را انواع و اقسام است چون : پیوند اسکنه . پیون
پیوندلغتنامه دهخداپیوند. [ پ َ وَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش شهریارشهرستان تهران دارای 20 تن سکنه . زمستان از ایل میش مست به این ده می آیند. از طریق رباطکریم و حصارساقی بدانجا ماشین میرود. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
پیوندلغتنامه دهخداپیوند.[ پ َ وَ ] (اِخ ) نام والی ابخاز، معشوق الرئیس الشهید ابوالقاسم علی بن ابی طیب الباخرزی و ظاهراً قاتل وی . (رجوع شود به لباب الالباب عوفی چ اروپا ج 1 ص 69).
پوندرلغتنامه دهخداپوندر. [ پ َ رَ ] (اِخ ) نام ناحیتی از مشرق هند بنابر آنچه در سنگهت آمده است . (ماللهند بیرونی ص 153 و 314).
پوندیشریلغتنامه دهخداپوندیشری . [ پ ُ ش ِ ] (اِخ ) از شهرهای هندوستان که از مستملکات فرانسه بود. دارای 48800 تن سکنه .
پوندرلغتنامه دهخداپوندر. [ پ َ رَ ] (اِخ ) نام ناحیتی از مشرق هند بنابر آنچه در سنگهت آمده است . (ماللهند بیرونی ص 153 و 314).
پوندیشریلغتنامه دهخداپوندیشری . [ پ ُ ش ِ ] (اِخ ) از شهرهای هندوستان که از مستملکات فرانسه بود. دارای 48800 تن سکنه .