رلۀ فاصلهیابimpedance relay, distance relayواژههای مصوب فرهنگستانرلهای حفاظتی که محل رهبندی بهرهبرداری را تشخیص میدهد
گروهرلهrelay groupواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از رلهها که بهمنظور خاصی در جعبهای در اتاق رله قرار میگیرند
رلۀ بیشولتاژovervoltage relayواژههای مصوب فرهنگستانرلهای برای اندازهگیری که در هنگام افزایش ولتاژ، در مقایسه با ولتاژ بهرهبرداری، عمل میکند
رلۀ رادیوییradio relay, radio repeaterواژههای مصوب فرهنگستانایستگاه رلهای که نشانکها/ سیگنالهای بسامد رادیویی را پس از ساماندهی عبور میدهد
پرلافلغتنامه دهخداپرلاف . [ پ ُ ] (ص مرکب ) لاف زن . که لاف بسیار زند. صَلِف . لافی . (منتهی الارب ). مُتَصَلِّف .
پرلاشزلغتنامه دهخداپرلاشز.[ پ ِ ش ِ ] (اِخ ) قبرستانی عظیم به پاریس که بسال 1804 م . / 1218 هَ . ق . افتتاح شد و به قسمت شرقی پاریس در مِنیل مُنتان واقع است و محل آن سابقاً ملک پرلاشز کنفسور لو
پرلافلغتنامه دهخداپرلاف . [ پ ُ ] (ص مرکب ) لاف زن . که لاف بسیار زند. صَلِف . لافی . (منتهی الارب ). مُتَصَلِّف .
پرلاشزلغتنامه دهخداپرلاشز.[ پ ِ ش ِ ] (اِخ ) قبرستانی عظیم به پاریس که بسال 1804 م . / 1218 هَ . ق . افتتاح شد و به قسمت شرقی پاریس در مِنیل مُنتان واقع است و محل آن سابقاً ملک پرلاشز کنفسور لو