پیازیانAlliaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از مارچوبهسانان با گلآذین چتری و بوی مشخص سیر یا پیاز
الساعلغتنامه دهخداالساع . [ اِ ] (ع مص ) دشمنی انداختن میان دو کس و برآغالیدن بر یکدیگر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || گزانیدن کسی با عقرب یا مار. (از اقرب الموارد).
علیشاهیلغتنامه دهخداعلیشاهی . [ ع َ ] (اِخ ) تیره ای است از شعبه ٔ «باوی » و آن شعبه ای است از طوایف کوه گیلویه از ایلات فارس . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 88).
علیشاهیلغتنامه دهخداعلیشاهی . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاوید، بخش فهلیان و ممسنی ، شهرستان کازرون . واقع در 38هزارگزی خاور فهلیان و در دامنه ٔ جنوبی کوه پرویر. ناحیه ای است گرمسیر و مالاریائی ، و دارای 77 تن سکنه . آب آن
علیشاهیلغتنامه دهخداعلیشاهی . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان گور، بخش ساردوئیه ، شهرستان جیرفت . واقع در 44هزارگزی خاور ساردوئیه و در سر راه مالرو ساردوئیه به دارزین . این ده دارای 20 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایر
اسم مصدرلغتنامه دهخدااسم مصدر. [ اِ م ِ م َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم مصدر در عربی : ابن مالک در الفیة گوید : بفعله المصدر الحق فی العمل مضافاً او مجرداً او مع اَل ان کان فعل مع اَن او ما یحل محلّه و لاسم مصدر عمل .عبدالرحمن سیوطی در شرح بیت اخی