پالادلغتنامه دهخداپالاد. (اِ) (مرکب از پای و لاد؟) پالا. پالاده . اسب پالانی . (اوبهی ). جنیبت باشد و پالانی همچنین ؟ (صحاح الفرس ). جنیبت را گویندکه اسب کوتل باشد و آن اسبی است که پیشاپیش امرا و سلاطین برند و اسب پالانی را نیز گفته اند. (برهان ). جنیبت . (فرهنگ اسدی نسخه ٔ نخجوانی ). مطلق اسب
عملیات چندملیتیmultinational operation, allied countries operation, allied forces operationواژههای مصوب فرهنگستانعملیاتی که نیروهای نظامی دو یا چند کشور برای اجرای مأموریتی مشترک در یک منطقه انجام میدهند
گذار مجازallowed transitionواژههای مصوب فرهنگستانگذار از یک حالت کوانتومی به حالتی دیگر که بنا بر قاعدههای گزینش امکانپذیر است
خدمات مقصدمعینdesignated destination code allowedواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که تماسهای خروجی را به شمارههای مشخصی محدود میکند، اما برای تماسهای ورودی محدودیتی ایجاد نمیکند
پودر آلیاژیalloyed powder/ alloy powderواژههای مصوب فرهنگستانپودری فلزی مرکب از حداقل دو جزء که بهطور نسبی یا کامل با هم آلیاژ شدهاند
پالادهلغتنامه دهخداپالاده . [ دَ / دِ ] (اِ) پالاد. اسب جنیبت . (اوبهی ). اسب کوتل . (برهان ) : ابلق ایام را تا برنشیند، میرودسبزخنگ چرخ پیش قدر او پالاده ای . عنصری .|| (ص ) بدگوی و مفسد و اهل غیبت
پالادیللغتنامه دهخداپالادیل . (اِخ ) (امیل ...) قول ساز و موسیقی دان فرانسوی . مولد بسال 1844م ./ 1259 هَ . ق . در من پِلیه و وفات در سنه ٔ 1926م .<span class="
پالادیولغتنامه دهخداپالادیو. [ ی ُ ] (اِخ ) (آندرِآ) معمار ایتالیائی . مولد ویسانس جانشین برامانته و میکل آنژ در ساختمان کلیسای سن پیِر. وی قصرهای عدیده در وِنسی بساخته است . مولد در 1518م .923/ هَ . ق . و وفات در <span class="h
پالادیوملغتنامه دهخداپالادیوم . (اِخ ) مجسمه ٔ چوبین پالاس که بنابر اساطیر یونانی طالع شهر ترواده بحفظ آن منوط بود و اولیس و دیومد به ربودن آن دست یافتند. و بروایتی دیگر اِنه آنرا هنگام آتش سوزی ترواده به ایتالیا برد.
پالادیوملغتنامه دهخداپالادیوم . (فرانسوی ، اِ) فلزی سفیدرنگ ومحکم از خواص آن نشف مولّد الماء (ئیدروژن ) است و وزن مخصوص آن 11/9 و در 1500 درجه حرارت ذوب میشود.
اخلامورلغتنامه دهخدااخلامور. [ اَ ] (اِ) زیرفون . نرمدار. گاوکُهُل . پالاد. پالاس . رجوع به زیرفون شود.
پالاولغتنامه دهخداپالاو. (اِ) رجوع به پالاد شود.در جهانگیری با واو ضبط کرده و آنرا بمعنی اسب جنیبت دانسته و این بیت را از شمس فخری شاهد آورده است :شهنشهی که کشد بخت در مواکب اوچو نقره خنگ و سمند فلک دو صد پالاو.و شواهد از گفته های شمس فخری سند صحت هیچ دعوی لغوی نیست چه او غالباً ال
بالاذلغتنامه دهخدابالاذ. (اِ) بالاده . کتل . پالاده . پالاد. پالا. پالای . بالاد. اسب جنیبت . اسب جنیبت باشد که پیشاپیش پادشاهان کشند. و رجوع به بالا و بالاد شود. || اسب پالانی بارکش . (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (ناظم الاطباء).
پالادهلغتنامه دهخداپالاده . [ دَ / دِ ] (اِ) پالاد. اسب جنیبت . (اوبهی ). اسب کوتل . (برهان ) : ابلق ایام را تا برنشیند، میرودسبزخنگ چرخ پیش قدر او پالاده ای . عنصری .|| (ص ) بدگوی و مفسد و اهل غیبت
پالادیللغتنامه دهخداپالادیل . (اِخ ) (امیل ...) قول ساز و موسیقی دان فرانسوی . مولد بسال 1844م ./ 1259 هَ . ق . در من پِلیه و وفات در سنه ٔ 1926م .<span class="
پالادیولغتنامه دهخداپالادیو. [ ی ُ ] (اِخ ) (آندرِآ) معمار ایتالیائی . مولد ویسانس جانشین برامانته و میکل آنژ در ساختمان کلیسای سن پیِر. وی قصرهای عدیده در وِنسی بساخته است . مولد در 1518م .923/ هَ . ق . و وفات در <span class="h
پالادیوملغتنامه دهخداپالادیوم . (اِخ ) مجسمه ٔ چوبین پالاس که بنابر اساطیر یونانی طالع شهر ترواده بحفظ آن منوط بود و اولیس و دیومد به ربودن آن دست یافتند. و بروایتی دیگر اِنه آنرا هنگام آتش سوزی ترواده به ایتالیا برد.
پالادیوملغتنامه دهخداپالادیوم . (فرانسوی ، اِ) فلزی سفیدرنگ ومحکم از خواص آن نشف مولّد الماء (ئیدروژن ) است و وزن مخصوص آن 11/9 و در 1500 درجه حرارت ذوب میشود.