پاشیبلغتنامه دهخداپاشیب . (اِ مرکب ) نردبان و زینه پایه . (برهان ) : ساحت بستان سر او بام قدرش کز علوکاخ و فرواره فراز لامکان آورده انداز عمود صبح پاشیبی بر این بربسته اندوز بنات نعش آنرا نردبان آورده اند.(از براهین العجم ).
ایستاپشتة هوادهیشدهaerated static pile, ASPواژههای مصوب فرهنگستاننـوعی روش هوادهی واداشته (forced aeration) در فرایند پوسش که در آن از طریق لولههای مشبک واقع در زیر پشته، با یک دمنده، هوا را از درون پشته عبور میدهند
پایهلغتنامه دهخداپایه . [ ی َ / ی ِ ] (اِ) هریک از طبقات چیزی که بر آن طبقات برروند یا فرودآیند چون طبقات نردبان و منبر و پلکان بام . مرقاة. پله . زینه . دَرَجه . هر مرتبه از زینه و پله ٔ منبر. پله ٔ نردبان . پاشیب . عتبه . پک .اُرچین . پغنه . تله <span class