پاداشتلغتنامه دهخداپاداشت . (اِ) جزا و سزا نیکی یا بدی را : و پاداشت را از اینجا جزاگویند. (تفسیر ابوالفتوح رازی ). و جزا پاداشت باشد اِمّا بخیر و اِمّا بشر. (تفسیر ابوالفتوح رازی ). || جزای نیکی . (اوبهی ). ثواب . مثوبة. مقابل بادافراه : <br
پاداسید معدهgastric antacidواژه‌های مصوب فرهنگستاندارویی که اسید معده را خنثی می‌کند متـ . پاداسید antacid
باداشلغتنامه دهخداباداش . (اِ) سزا. مکافات و جزای نیکی را گویند و ببای فارسی هم آمده است . (برهان ). مکافات و جزای نیکی را گویند و ببای فارسی هم آمده است و آنرا پاداشن بزیادتی نون در آخر نیز گفته اند، فرخی گفته :شتاب گیرد و گرمی بوقت پاداشن صبور گردد وآهسته وقت بادافراه .ازین بیت م
مزدیسنلغتنامه دهخدامزدیسن . [ م َ دَ ی َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) (مرکب از «مزده » + «یسن ») پرستنده ٔ مزدا. پرستنده ٔ خدای یگانه . (از یشت ها تألیف پورداود ج 1 ص 28). مزده یسن . پیرو مزدیسنا: ...و مزدیسن یعنی خداپرست ، چه مزد و
پاداشنلغتنامه دهخداپاداشن . [ ش َ ] (اِ) پاداش . پاداشت : دهد ولی ّ ترا کردگار پاداشن دهد عدوی ترا روزگار بادافراه . فرخی .شتابکارتر از باد وقت پاداشن درنگ پیشه تر از کوه وقت بادافراه . فرخی .خلق را
