ترجمه مقاله

پابست

pābast

۱. [مجاز] پابند.
۲. [مجاز] کسی که علاقه‌مند به‌کاری یا چیزی باشد.
۳. [قدیمی، مجاز] مقید؛ گرفتار.
۴. (اسم) [قدیمی] شِفته؛ بنیاد عمارت

۱. پایبست، پایبند، گرفتار، مقید
۲. دلباخته، عاشق، مفتون، هواخواه
۳. بنیان، شالوده

ترجمه مقاله