ورجمندلغتنامه دهخداورجمند. [ وَ م َ ] (ص مرکب ) ارجمند. (یادداشت مؤلف ) : ورجمندی که از او ورج همی گیرد ورج نامداری که از او نام همی گیرد نام . لامعی .|| دارنده ٔ فره ٔ ایزدی . خداوند ارج . (فرهنگ فارسی معین ) :</sp
ورجاوندفرهنگ نامها(تلفظ: varjāvand) (اوستایی ، پهلوی) بلند پایه و برازنده و ارجمند ؛ (به مجاز) ورجمند و دارای فرهی ایزدی .
صاحب تأییدلغتنامه دهخداصاحب تأیید. [ ح ِ ت َءْ ] (ص مرکب ) ورجمند. دارای فره ٔ ایزدی . مؤید : پادشاه صاحب تأیید شنید که شیخ شاه ، کرت دیگر در شروان رایت طغیان برافراشته ... (حبیب السیر جزء چهارم از ج 3 ص 352</sp
ولغتنامه دهخداو. (حرف ) حرف بیست و ششم از حروف هجاء عرب و سی ام از الفبای فارسی و ششم از الفبای ابجدی و نام آن «واو» است و در حساب جُمّل آن را به شش دارند. در تجوید واو از حروف مصمته است . رجوع به مصمته شود. و نیز از حروف یرملون محسوب است . رجوع به یرملون شود. و نیز از حروف هوائیه و جوفیه