گواشتلغتنامه دهخداگواشت . [ ] (اِ) آهنگی است از موسیقی . رجوع به مجمع الادوار مهدیقلی هدایت نوبت 3 ص 98 شود.
واسطلغتنامه دهخداواسط. [ س ِ ] (اِخ ) جاییست در مکه و گویند در پایین جمرةالعقبه بین مأزمین واقع است . (از معجم البلدان ).
واسطلغتنامه دهخداواسط. [ س ِ ] (اِخ ) دهی به حلب و نزدیک آن دهی است دیگر که آن را کوفه نامند. (منتهی الارب ). دهی است به حلب نزدیک بزاعة و نزد آنان مشهور است و نزدیک بدان دهی است که آن را کوفه گویند. (معجم البلدان ).
واسطلغتنامه دهخداواسط. [ س ِ ] (اِخ ) دهی به خابور. (منتهی الارب ). دهی است به خابور نزدیک قرقیسا. (از معجم البلدان ).
واسطلغتنامه دهخداواسط. [ س ِ ] (اِخ ) دهی به یمن . (منتهی الارب ). موضعی است به یمن در سواحل زبید نزدیک عنبره و علی بن مهدی که بر یمن استیلا یافت از آنجا است . (معجم البلدان ).
واگشتلغتنامه دهخداواگشت . [ گ َ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) بازگشت . بازگشتن . مراجعت . رجوع : بل که سنگ و خاک و کوه و آب راهست واگشت نهانی با خدا. مولوی .وقت واگشت حدیبیه رسول در تفکر بود و غمگین و ملول .<p class="author"
واگشتلغتنامه دهخداواگشت . [ گ َ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) بازگشت . بازگشتن . مراجعت . رجوع : بل که سنگ و خاک و کوه و آب راهست واگشت نهانی با خدا. مولوی .وقت واگشت حدیبیه رسول در تفکر بود و غمگین و ملول .<p class="author"
پیام واگشتbounce messageواژههای مصوب فرهنگستانپیام هشدار گردانندة رایانامه (mailer demon) که نشانگر عدم تحویل رایانامه به گیرنده و واگشت آن به فرستنده است