ولسانلغتنامه دهخداولسان . [ وَ ل َ ] (ع مص ) به شتاب رفتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ولس شود. || فراخ رفتن شتر. (تاج المصادر بیهقی ).
چرخة ویلسونWilson cycleواژههای مصوب فرهنگستانتوالی باز و بسته شدن حوضههای اقیانوسی براثر جنبش صفحههای زمینساختی، در مقیاس زمانی حدود 100 میلیون سال
عالیرتبهفرهنگ مترادف و متضادبلندمرتبه، بلندمقام، صاحبمنصب، عالیجاه، عالیمقام، گرانپایه، والاشان، والامرتبه، والامقام
والامرتبتلغتنامه دهخداوالامرتبت . [ م َ ت َ ب َ ](ص مرکب ) والامقام . عالی مرتبه . بلندمرتبت . والاشان .
والاجنابلغتنامه دهخداوالاجناب . [ ج َ] (ص مرکب ) والاحضرت . عالی مقام . والاشان : بلبل گفتا که گل به ز شکوفه است از آنک شاخ جنیبت کش است گل شده والاجناب .خاقانی .