همسُراییchorus 4واژههای مصوب فرهنگستانقطعهای برای گروه همسُرایان که اغلب پویهای از یک اثر بزرگ است
هم سرایلغتنامه دهخداهم سرای . [ هََ س َ ] (ص مرکب ) هم سرا. هم خانه . همنشین : بمانید با یکدگر هم سرای مباشید از یکدگَرْتان جدای . فردوسی .بدین هم نشست و بدین هم سرای همی دارشان تا تو باشی به جای .فردوسی .</p
تبجحدیکشنری عربی به فارسیلفاظي کردن , ياوه سرايي کردن , بيهوده گفتن , سرزنش کردن , ياوه سرايي , بيهوده گويي