حماطیطلغتنامه دهخداحماطیط. [ ح َ ] (ع اِ) ج ِ حمطوط. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به حمطوط شود. || ج ِ حمطاط. هر دو به معنی کرمی است که در گیاه باشد. (منتهی الارب ). رجوع به حمطاط شود.
حمطیطلغتنامه دهخداحمطیط. [ ح َ م َ ](ع اِ) گیاهی است . || مار. || کرمی است در سبزی در فصل بهار. (از اقرب الموارد).