روغن حلپذیرsoluble oilواژههای مصوب فرهنگستاننامیزهای پایدار از آب و روغن با غلظت بالا که در عملیات فلزکاری برای روانسازی و خنکسازی و ممانعت از خوردگی به کار میرود متـ . روغن نامیزهای emulsifying oil
تگرگکاهیhail suppression, hail preventionواژههای مصوب فرهنگستاناز بین بردن دانههای بزرگ و زیانبار تگرگ که معمولاً با آمایش اَبر صورت میگیرد
گردشگری بینقارهایlong-haul tourism, long-haul travelواژههای مصوب فرهنگستانسفر طولانی غالباً بینقارهای که با هواپیما معمولاً بیش از پنج ساعت طول میکشد
گردشگری درونقارهایshort-haul tourism, short-haul travelواژههای مصوب فرهنگستانسفری درونقارهای یا محلی که با هواپیما معمولاً کمتر از پنج ساعت طول میکشد
منحنی بروکنرmass haul diagram, mass haul curve2واژههای مصوب فرهنگستانمنحنیای که براساس مسافت ترسیم میشود و نشاندهندة سطح مقطعهای عرضی خاکبرداری و خاکریزی و نیز مسافت حمل مصالح است
هایلبرونلغتنامه دهخداهایلبرون . [ رُ ] (اِخ ) شهری است در آلمان ، در ایالت بادن - ورتمبرگ که در ساحل رود نکار و در محل تقاطع خطوط کریل شایم و اپینگن واقع شده و تا اشتوتگارت 33 میل فاصله دارد. جمعیت آن برطبق آمارسال 1950 م . <span
هایلی سلاسی اوللغتنامه دهخداهایلی سلاسی اول . [ س ِ سی ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) امپراتور حبشه . به سال 1891 م . به دنیا آمد. در سال 1936 هنگامی که ارتش ایتالیا حبشه را اشغال کرد وی مجبور به ترک وطن شد و در سال 1941<
هراسانفرهنگ مترادف و متضادبیمناک، ترسان، ترسنده، دستپاچه، سراسیمه، متوحش، مرعوب، مشوش، وحشتزده، هایل، هراسناک
هولانگیزفرهنگ مترادف و متضاددهشتناک، دهشتانگیز، دهشتزا، دهشتافزا، مدهش، موحش، مهیب، وحشتناک، وحشتزا، هایل، هراسانگیز، هولآور، هولناک
مهیبفرهنگ مترادف و متضادبامهابت، باهیبت، ترسآور، ترساننده، ترسناک، خوفناک، دهشتناک، رعبآور، رعبانگیز، زشت، سهمگین، سهمناک، عظیم، مخوف، مکروه، نازیبا، وحشتناک، وهمناک، هایل، هولناک
عرش بلقیسلغتنامه دهخداعرش بلقیس . [ ع َ ش ِ ب ِ ] (اِخ ) تخت بلقیس ، ملکه ٔ سبا، که داستان آن در قرآن کریم مذکور است : نشستم از برش چون عرش بلقیس بجست او چون یکی عفریت هایل .منوچهری .
هایلی سلاسی اوللغتنامه دهخداهایلی سلاسی اول . [ س ِ سی ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) امپراتور حبشه . به سال 1891 م . به دنیا آمد. در سال 1936 هنگامی که ارتش ایتالیا حبشه را اشغال کرد وی مجبور به ترک وطن شد و در سال 1941<
هایلبرونلغتنامه دهخداهایلبرون . [ رُ ] (اِخ ) شهری است در آلمان ، در ایالت بادن - ورتمبرگ که در ساحل رود نکار و در محل تقاطع خطوط کریل شایم و اپینگن واقع شده و تا اشتوتگارت 33 میل فاصله دارد. جمعیت آن برطبق آمارسال 1950 م . <span
مهایللغتنامه دهخدامهایل . [ م َ ی ِ ] (ع اِ) مهائل . ج ِ مهیل ، به معنی جای خوفناک . رجوع به مهائل شود.