نورسنجلغتنامه دهخدانورسنج . [ س َ ] (اِ مرکب ) اسبابی که برای مقایسه ٔ شدت نور منبعهای نورانی به کار میرود. (فرهنگ اصطلاحات علمی ص 575). ابزار و آلتی که بدان شدت و ضعف نور را سنجند. || یک پیل نور برقی که آمپرسنج مناسبی را به کار اندازد. در عکاسی برای تعیین مقدا
طیفنورسنج دوباریکهایdouble-beam spectrophotometer, dual-beam spectrophotometerواژههای مصوب فرهنگستانسنجافزاری مجهز به یک مدار فتوالکتریک که برای اندازهگیری تفاوت جذب دو طولِموج خیلی نزدیکبههم به کار میرود
طیفنورسنج شعلهایflame spectrophotometerواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که با ایجاد تابشهایی با طولِموجهای متفاوت، که حاصل ورود یک مادۀ شیمیایی به شعله هستند، مواد را شناسایی میکند
اختلافمنظر نورسنجشیphotometric parallaxواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ یک ستاره که ازطریق استخراج قدر مطلق (absolute magnitude) آن از نمودار HR و مقایسه با قدر ظاهری آن به دست میآید متـ . فاصلۀ نورسنجشی
روش اختلافمنظر نورسنجشیphotometric parallax methodواژههای مصوب فرهنگستانروشی در تحلیل دادههای نجومی برای تخمین فاصلۀ ستارهها بهکمک طیف و روشنایی ظاهری آنها متـ . روش فاصلۀ نورسنجشی
میزان النورلغتنامه دهخدامیزان النور. [ نُن ْ نو ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیکی ) نورسنج . رجوع به نورسنج شود.
قدر فوتوالکتریکیphotoelectric magnitudeواژههای مصوب فرهنگستانقدر ستاره که به کمک نورسنجهای فوتوالکتریکی (photoelectric photometer) اندازهگیری میشود
طیف سنجفرهنگ فارسی عمیدطیفبین همراه با نورسنج برای اندازهگیری شدت نسبی قسمتهای طیف نوری؛ اسپکتروفوتومتر.