نهیدنلغتنامه دهخدانهیدن . [ ن ِ / ن َ دَ ] (مص ) نهادن . (برهان قاطع) (جهانگیری ) (انجمن آرا). گذاشتن . (برهان قاطع). نشاندن . نصب کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به نهادن شود. || ترک کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به نهادن و وانهادن شود. || نهان کردن . (رشیدی ). ||
نهادنفرهنگ فارسی عمید۱. گذاشتن: دست بر دست نهاد.۲. قرار دادن.۳. بستن.۴. عرضه کردن؛ پیش نهادن.۵. [قدیمی] تعبیه کردن؛ نصب کردن؛ کار گذاشتن.۶. [قدیمی] گستردن؛ پهن کردن.۷. [قدیمی] پاشیدن؛ ریختن.۸. [قدیمی] ترتیب دادن؛ برپا کردن.۹. [قدیمی] تسلیم کردن.۱۰. [قدیمی] به حال خود
نهادنلغتنامه دهخدانهادن . [ ن ِ / ن َ دَ ](مص ) گذاشتن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چیزی را در جائی گذاشتن . (فرهنگ فارسی معین ). قرار دادن . (ناظم الاطباء). هشتن : لادرا بر بنای محکم نه که نگهدار لاد بن لاد است . <p class="
ننهیدنلغتنامه دهخداننهیدن . [ ن َ ن ِ دَ / ن َ ن َ دَ / ن َ دَ ] (مص ) پوشیدن . پنهان کردن . نهفتن (؟). (ناظم الاطباء).