نظرگاهلغتنامه دهخدانظرگاه . [ ن َ ظَ ] (اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاه ، در 11 هزارگزی مغرب کوزران ، در دامنه ٔ سردسیری واقع است و 150 نفر سکنه دارد. آبش از چاه تأمین می شود. محصولش غلات و حبوبات دیمی و لبنیات و
نظرگاهلغتنامه دهخدانظرگاه . [ ن َ ظَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درب قاضی بخش حومه ٔ شهرستان مشهد با 91 نفر سکنه . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 شود.
نظرگاهلغتنامه دهخدانظرگاه . [ ن َ ظَ ] (اِ مرکب ) مورد نظر. مورد تماشا. که بر آن نظر کنند : شهنشه گفت ای بر نیکوان شاه جمالت چشم دولت را نظرگاه . نظامی . || منظور. هدف : خصوص آن وارث اعمار شاهان نظرگاه
نظرگاهلغتنامه دهخدانظرگاه . [ ن َ ظَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ص 455 شود.
باغ نظرگاهلغتنامه دهخداباغ نظرگاه . [ غ ِ ن َ ظَ ] (اِخ ) از باغها و قصور دلگشای سلطنتی هرات است . (حاشیه ٔ روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات ص 347) : حضرت اعلی [ سلطان حسین بایقرا ] به باغ نظرگاه نزول اجلال فرموده بعد از هفته ای از باغ نظرگا
نقّارهnaker, nacara, naqqarahواژههای مصوب فرهنگستانسازی کهن و شرقی از خانوادۀ پوستصداها، معمولاً بهصورت جفت، با کوکهای متفاوت
گنجرهلغتنامه دهخداگنجره . [ گ َ ج َ رَ / رِ ] (اِ) بمعنی گنجر است که غازه و سرخی زنان باشد که بر رخساره مالند. (برهان ). به معنی گنجر است . (آنندراج ). سرخی باشد که زنان به جهت زیبائی بر رخساره بمالند (جهانگیری ). گنجاره . گنجار. گنجر. غازه . غنجاره . غلغونه .
نجرةلغتنامه دهخدانجرة. [ ن َ ج ِ رَ ] (ع ص ) ابل نجرة؛ شتر تشنه از خوردن حبه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به نَجَر مبتلاشده . (المنجد). رجوع به نجر شود.
باغ نظرگاهلغتنامه دهخداباغ نظرگاه . [ غ ِ ن َ ظَ ] (اِخ ) از باغها و قصور دلگشای سلطنتی هرات است . (حاشیه ٔ روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات ص 347) : حضرت اعلی [ سلطان حسین بایقرا ] به باغ نظرگاه نزول اجلال فرموده بعد از هفته ای از باغ نظرگا
منظرفرهنگ مترادف و متضاد۱. تماشاگاه، منظره، چشمانداز، دورنما ۲. دید، دیدگاه، نظرگاه ۳. لقا ۴. مقبول، موردپسند
منظرگاهلغتنامه دهخدامنظرگاه . [ م َ ظَ ] (اِ مرکب ) محل نظر. تماشاگاه : درآ در دل که منظرگاه حق است و گر هم نیست منظر می توان کرد.مولوی (کلیات شمس چ فروزانفر) (فرهنگ نوادر لغات ).
باغ نظرگاهلغتنامه دهخداباغ نظرگاه . [ غ ِ ن َ ظَ ] (اِخ ) از باغها و قصور دلگشای سلطنتی هرات است . (حاشیه ٔ روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات ص 347) : حضرت اعلی [ سلطان حسین بایقرا ] به باغ نظرگاه نزول اجلال فرموده بعد از هفته ای از باغ نظرگا