نتاجلغتنامه دهخدانتاج . [ ن ِ ] (ع اِ) زه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نسل . نژاد. (ناظم الاطباء). زاده . زاد. || بچه ٔ بهیمه . (فرهنگ نظام ). || هنگام زاییدن . (ناظم الاطباء). || (مص )زاییدن . زه آوردن ناقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زاییدن غنم . (از معجم متن اللغة). زاییدن بهایم . (فر
نتاجفرهنگ فارسی عمید۱. نسل و نژاد.۲. آنچه از گله و رمه زاییده شود؛ بچهای که از چهارپایان به وجود آید.
نتائجلغتنامه دهخدانتائج . [ ن َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ نتیجه . رجوع به نتیجه شود. || هم سن . هم سال . گویند: غنم فلان نتائج ؛ فی سن واحدة (اقرب الموارد)؛ گوسپندان او هم سِنّند. (ناظم الاطباء).
نتاشلغتنامه دهخدانتاش . [ ن ِ ] (ص ) خوش و خرم . (فرهنگ نظام ) (جهانگیری ). در سنسکریت «نیتاش » بمعنی کسی که آرزویش برآورده شده است ، و معنی فارسی مجاز آن . (فرهنگ نظام ).
نتاشلغتنامه دهخدانتاش . [ ن ُت ْ تا ] (ع ص ، اِ) مردمان عیار. (ناظم الاطباء). عیاران . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). || مردمان فرومایه و سفله . (ناظم الاطباء). فرومایگان . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). مفرد آن ناتش است . (از اقرب ال
نتایجلغتنامه دهخدانتایج . [ ن َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ نتیجه . (از فرهنگ نظام ). رجوع به نتیجه شود. || سرانجام ها. ماحصل ها. (ناظم الاطباء). عواقب : از نتایج عاقبت آن [ محنت ] غافل بودی . (کلیله و دمنه ).باش تا صبح دولتت بدمدکاین هنوز از نتایج سحر است . <p class="
بذر گزیدهselected seedواژههای مصوب فرهنگستانبذر نُتاج درختان دقیقاً انتخابشده یا نتاج پایههای والدین انتخابی که به نظر میرسد برتری بالقوه دارند
بعةلغتنامه دهخدابعة. [ ب ُع ْ ع َ ] (ع اِ) شتر بچه که در میان نتاج زاید و آنکه در اول نتاج زاید آنرا رُبَع خوانند و آنکه در آخر نتاج زایدآنرا هُیع. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
پَراتبارparaphyleticواژههای مصوب فرهنگستانویژگی گروهی آرایهشناختی که تمام نتاج یک نیای مشترک را در بر نمیگیرد
زادگانprogeny, offspring, descendantsواژههای مصوب فرهنگستانزادههای حاصل از یک یا چند نسل پیاپی متـ . نِتاج
بکرزاییparthenogenesisواژههای مصوب فرهنگستانتولید نُتاج از یک کامۀ نر و ماده بیآنکه لقاحی صورت گیرد
استنتاجلغتنامه دهخدااستنتاج . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) طلب انتاج و استخراج نتیجه از مقدمات . || طلب فرزند کردن .
انتاجلغتنامه دهخداانتاج . [ اِ ] (ع مص ) زاییدن و بچه آوردن : اُنْتِجَت الناقه (مجهولاً)؛ زایید آن ماده شتر و بچه آورد. (از منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء). بچه آوردن و زاییدن ناقه . (آنندراج ). || بر سر خود رفتن ناقه و معلوم نشدن که کجا زاییده . || انتج القوم ؛ زه آوردند شتران ایشان . || وقت ز