ناهنجارلغتنامه دهخداناهنجار. [ هََ ](ص مرکب ) بی راه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نه به آئین . (یادداشت مؤلف ). بی قاعده . برخلاف طریقه ٔ معین . (لغات فرهنگستان ). نامناسب . || درشت . ناهموار. (از ناظم الاطباء). خشن . ناملایم . ناخوار. ناخار.- رفتار ناهنجار ؛ رفتار ب
ناهنجاردیکشنری فارسی به انگلیسیabrasive, cacophonous, clumsy, different, gamy, irregular, off-key, reprehensible, uncouth, unnatural
صدای ناهنجارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی سم] صدای ناهنجار ناهنجاری، ناسازگاری صداها، ناسازی، ناسازگاری، تنافر صداها غوغا، بینظمی فاصلۀ نامطبوع، دیسونانس صدای خارج ازنُت، فالش زوزه، صدای خشن غوغا، بلوا، شلوغی، سروصدا، قیلوقال، همهمه، ولوله، غلغله، هنگامه، غریو، دادوفریاد، دادوبیداد، المشنگه، هیاهو، جنجال، جاروجنجال، قشقرق
ناهنجاریلغتنامه دهخداناهنجاری . [ هََ ] (حامص مرکب ) کجروی . (آنندراج ). بدکرداری . انحراف از راستی . || بی راهی . بی قاعدگی . || بی مناسبتی . بی تناسبی . || کج تابی . درشتی . خشونت . گستاخی . خودرائی . سرکشی . نافرمانی . (از ناظم الاطباء).
ناهنجارانهلغتنامه دهخداناهنجارانه . [ هََ را ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) از روی ناهنجاری . نه به هنجار. به ناهنجاری .
ناهنجاریلغتنامه دهخداناهنجاری . [ هََ ] (حامص مرکب ) کجروی . (آنندراج ). بدکرداری . انحراف از راستی . || بی راهی . بی قاعدگی . || بی مناسبتی . بی تناسبی . || کج تابی . درشتی . خشونت . گستاخی . خودرائی . سرکشی . نافرمانی . (از ناظم الاطباء).
ناهنجارانهلغتنامه دهخداناهنجارانه . [ هََ را ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) از روی ناهنجاری . نه به هنجار. به ناهنجاری .