ترجمه مقاله

ناموزون

nāmo[w]zun

۱. [مجاز] ناسنجیده.
۲. [مجاز] ناساز؛ ناهماهنگ؛ ناهنجار.
۳. فاقد تعادل.

۱. خشن، زمخت، زمخت
۲. ناسازگار، ناهماهنگ
۳. ناپسند
۴. کژدل، ناساز
۵. بیآهنگ، بیریتم، بیوزن ≠ موزون

ترجمه مقاله