اِتّخذَ مَجراهُ الطّبيعيدیکشنری عربی به فارسیبه حال اول بازگشت , به حالت عادي خودش برگشت , در مسير واقعي خود قرار گرفت
میزراهپزشکیurologyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از پزشکی که به بررسی و درمان بیماریهای دستگاه ادراری هر دو جنس و اندامهای تناسلی مردان میپردازد
میزراهسنگسازیurolithiasisواژههای مصوب فرهنگستانتشکیل یا وجود سنگ در هر قسمت از میزراه یا دستگاه ادراری
سنگ کلیهurolithواژههای مصوب فرهنگستانسنگی که در هر قسمت از میزراه یا دستگاه ادراری تشکیل شود متـ . میزراهسنگ
بیادراریanuria, anuresisواژههای مصوب فرهنگستانناتوانی کلیهها از تولید پیشاب یا وجود انسداد در نقطهای از میزراه که به عدم دفع پیشاب منجر شود
حالبانلغتنامه دهخداحالبان . [ل ِ ] (ع اِ) تثنیه ٔ حالب . دو راه بول . دو میزراه ، از گرده به مثانه . دو رگ سرین . رجوع به حالبین شود.
اورولوژیفرهنگ فارسی معین(اُ رُ لُ) [ فر. ] (اِ.) شاخه ای از پزشکی که به بررسی و درمان بیماری های دستگاه ادراری هر دو جنس و اندام های تناسلی مردان می پردازد، میزراه پزشکی . (فره ).