ترجمه مقاله

موسم

mo[w]sem, musem

۱. وقت و زمان چیزی.
۲. هنگام رسیدن چیزی.
۳. وقت اجتماع مردم برای حج.

دور، دوره، زمان، عهد، فصل، گاه، موعد، نوبت، هنگام

ترجمه مقاله