مورچللغتنامه دهخدامورچل . [ چ َ ] (اِ)مورچال . (ناظم الاطباء) (غیاث ) (آنندراج ). گودالی که در محاصره ٔ قلعه در گرداگرد آن کنند. سنگر. (یادداشت مؤلف ) : طرفین به ساختن مورچل که عبارت از سنگر است پرداخته . (مجمل التواریخ گلستانه ). بنای محاصره را گذاشتند و به ... پیش بر
مورل سیاهلغتنامه دهخدامورل سیاه . [ م ُ رِ ] (اِمرکب ) (اصطلاح پزشکی ) از مفردات پزشکی (ریشه ها، ایزومها، سوشها) و از تیره ٔ سولاناسه است و قسمت قابل مصرف آن ساق گلدار و ماده ٔ مؤثر آن سولانین است . (از کارآموزی داروسازی ص 211).
مورچاللغتنامه دهخدامورچال . (اِ) گودالی که در محاصره ٔ قلعه در اطراف آن کنند. مورچل . (ناظم الاطباء). گودالی را گویند که به جهت گرفتن قلعه در اطراف آن کنند. (برهان ). آلنگ . مورچل . (یادداشت مؤلف ). مورچال چنان است که چون سپاهی خواهند قلعه رابگیرند نقبی کنند به جانب قلعه و خاک آن را بر بالا ری
موریچاللغتنامه دهخداموریچال . (اِ مرکب ) به معنی مورچال است . (از انجمن آرا). رجوع به مورچال و مورچل شود.
مورجللغتنامه دهخدامورجل . [ ج َ] (اِ) مورچل . مورچال : هریک از سرداران سیبه ٔ خود را پیش برده مورجلها و حفره ها و نقوب و ثقب به پایان بردند. (روضةالصفا). رجوع به مورچل شود.
موریچاللغتنامه دهخداموریچال . (اِ مرکب ) به معنی مورچال است . (از انجمن آرا). رجوع به مورچال و مورچل شود.
مورچاللغتنامه دهخدامورچال . (اِ) گودالی که در محاصره ٔ قلعه در اطراف آن کنند. مورچل . (ناظم الاطباء). گودالی را گویند که به جهت گرفتن قلعه در اطراف آن کنند. (برهان ). آلنگ . مورچل . (یادداشت مؤلف ). مورچال چنان است که چون سپاهی خواهند قلعه رابگیرند نقبی کنند به جانب قلعه و خاک آن را بر بالا ری
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شاه افغان درّانی ابدالی (از 1160 تا 1187 هَ . ق .). ابوالحسن گلستانه در مجمل التواریخ آرد: احمدخان ولد زمان خان ابدالی سدوزه ای قبل از ایام سلطنت نادرشاه در دارالسلطنه ٔ هرات متوطن و [