ترجمه مقاله

مقاومت

moqāvemat

۱. ایستادگی کردن.
۲. با کسی در امری برابری کردن.
۳. ضدیت کردن.

ابرام، استقامت، استواری، ایستادگی، پافشاری، پایداری، توانایی، دوام، طاقت، قدرت، مدافعه، نیرو، یارایی

پایداری، ایستادگی، ایستاده گر

ترجمه مقاله