معزفهلغتنامه دهخدامعزفه . [ م ِ زَ ف َ ] (ع اِ) آلتی از آلات موسیقی ذات اوتار در عراق . (مفاتیح العلوم ). آلتی موسیقی در قدیم . جوهری و دیگران نوشته اند که معزفه را مثل بربط و طنبور می نوازند یعنی با انگشت یا با مضراب ، مؤلف مفاتیح العلوم اظهار می کند که معزفه سازی است متعلق به مردم عراق در ح
معزفةلغتنامه دهخدامعزفة. [م ِ زَ ف َ ] (ع اِ) مِعزَف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به معزف و معزفه شود.
معزفةلغتنامه دهخدامعزفة. [م ِ زَ ف َ ] (ع اِ) مِعزَف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به معزف و معزفه شود.
معزفلغتنامه دهخدامعزف . [ م ِ زَ ] (ع اِ) رودها که بزنند. (السامی ) (مهذب الاسماء). آلت لهو و بازی مانند رودجامه و طنبور و جز آن . مِعْزَفَة. ج ، معازف . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). و رجوع به معزفه شود. || چغانه . (صراح ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آن
معازیفلغتنامه دهخدامعازیف . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ معزفه . نویسندگان ایرانی و عرب سازهایی را که دارای سیمهای باز (اوتار مطلقه ) بوده تحت عنوان معازیف ذکر می کرده اند ولی در طی زمان این کلمه معنی وسیعتری به خود گرفت و به کلیه ٔ سازهای زهی و حتی در بعضی موارد به سازهای بادی هم اطلاق می شده است . (از
معازفلغتنامه دهخدامعازف . [ م َ زِ ] (ع اِ) آلتهای لهو و بازی مانند رود و جامه و طنبور. ج ِ عَزف یا مِعزَف یا مَعزِف یا مِعزَفَة. (منتهی الارب ). آلتهای لهو مانند عود وطنبور. ج ِ مِعزَف و مِعزَفَة. (از اقرب الموارد). نواختنی ها چون عود و طنبور. آلات موسیقیه ٔ ذات اوتار مطلقه . (یادداشت به خط م
چغانهلغتنامه دهخداچغانه . [ چ َ ن َ / ن ِ ] (اِ) نوعی ساز از ذوی الاوتار که با مضراب و زخمه نواخته میشده است . (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی چ اقبال ذیل لغت شکافه ). نام سازی است که مطربان نوازند و بعضی گویند ساز قانون است . (برهان ). سازی است که مغنیان زنند. (صحاح ا