معارفلغتنامه دهخدامعارف . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ مَعرَف و مَعرِف . (اقرب الموارد). ج ِمَعرَف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به معرف شود. || ج ِ مَعرَفَة. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به مَعرَفَة شود. || ج ِ مَعرِفَة. (ناظم الاطباء) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). معرفتها. دانشها.
معارففرهنگ فارسی معین(مَ رِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - علوم ، دانش ها. 2 - اهل علم و فضل . 3 - اشخاص معروف و نامدار.
محاریفلغتنامه دهخدامحاریف . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ محرف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به محرف شود.
محارفلغتنامه دهخدامحارف . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ محرف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به محرف شود.
محارفلغتنامه دهخدامحارف . [ م ُ رَ ] (ع ص ) بی روزی . (مهذب الاسماء). بی بخت و روزی . خلاف مبارک . (آنندراج ) (منتهی الارب ).
معارفهلغتنامه دهخدامعارفه . [ م ُ رَ ف َ / م ُ رِ ف ِ ] (از ع ، اِمص ) یکدیگر را شناختن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
معارفهفرهنگ فارسی معین(مُ رِ فِ یا رَ فَ) [ ع . معارفة ] 1 - (مص م .) یکدیگر را شناختن . 2 - با هم اظهار آشنایی کردن . 3 - (اِمص .) شناخت یکدیگر. 4 - اظهار آشنایی .
معارف پروریلغتنامه دهخدامعارف پروری . [ م َ رِ پ َرْ وَ ] (حامص مرکب )حالت و چگونگی معارف پرور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). دانش پروری . و رجوع به معارف و معارف پرور شود.
معارفهلغتنامه دهخدامعارفه . [ م ُ رَ ف َ / م ُ رِ ف ِ ] (از ع ، اِمص ) یکدیگر را شناختن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
معارف پردازلغتنامه دهخدامعارف پرداز. [ م َ رِ پ َ ] (نف مرکب ) آنکه علم و معرفت به نظم درمی آورد و حکیم و دانشمند بزرگوار. (ناظم الاطباء).
معارف پرورلغتنامه دهخدامعارف پرور. [ م َ رِ پ َرْ وَ ] (نف مرکب ) دانش پرور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معارف شود.
دائرةالمعارفلغتنامه دهخدادائرةالمعارف . [ ءِ رَ تُل ْ م َ رِ] (ع اِ مرکب ) آنسیکلوپدی حاوی العلوم . کتابی حاوی مجموع معارف انسانی . فرهنگ فنون و علوم . خلاصه ٔ قابل فهمی از معارف بشری . شاخه ای از اطلاعات علمی حاوی رشته ها و زمینه های مختلف علمی در موضوعات جداگانه و آن معمولاً ترتیب الفبایی دارد؛ مان
دایرةالمعارففرهنگ فارسی عمیدکتاب یا مجموعهای از کتابها که در آن مباحث علمی، ادبی، هنری، اجتماعی و مانند آنها را به ترتیب حروف الفبایی گردآوری کرده و دربارۀ هریک از آنها توضیحاتی آمده است؛ فرهنگنامه؛ آنسیکلوپدی.