مشاهرهلغتنامه دهخدامشاهره . [ م ُ هََ / هَِ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) در ماهه و ماهیانه و ماهانه و مواجب و انعامی که ماه به ماه به کسی میدهند. (ناظم الاطباء). اجرت ماهیانه . شهریه . ماهانه . ماهیانه . ماه واره . مقابل میاومه و مسان
مشاهرهفرهنگ فارسی معین(مُ هَ رَ یا رِ) [ ع . مشاهرة ] (مص م .) 1 - کسی را به مزدوری گرفتن . 2 - مقرری ، ماهیانه .
مساهرةلغتنامه دهخدامساهرة. [ م ُ هََ رَ ] (ع مص ) مساهرت . بیدارماندن با کسی و او را در ترک گفتن خواب همراهی کردن . (اقرب الموارد). با کسی بیدار بودن . (تاج المصادر بیهقی ). شب نشینی با کسی . شب زنده داری به همراه کسی .
مساحرةلغتنامه دهخدامساحرة. [ م ُ ح َ رَ ] (ع اِمص ) مساحره . جادوئی . تسخیر. ربایندگی . جذب : اسحار در مساحره و با سامری در مسامره ، اشجار در مشاجره و شکوفه ها در مکاشفه ، قضبان در ملاطفه (در وصف اصفهان ). (ترجمه ٔ محاسن اصفهان آوی ).
مشاعرةلغتنامه دهخدامشاعرة. [ م ُ ع َ رَ ] (ع مص ) نبرد کردن به شعر با هم . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). با کسی به شعر نبرد کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (مجمل اللغة). با هم شعر خواندن . (غیاث ). با یکدیگر شعر خواندن تا که بی
مشاهرةلغتنامه دهخدامشاهرة. [ م ُ هََ رَ ] (ع مص ) ماهیانه کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یک ماه اجیر کردن .(از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). || ماه به ماه چیزی دادن و ماهیانه . (غیاث ) (آنندراج ). چیزی به ماه فادادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). چیزی به ماه وادادن . (دهار). و رجوع ب
شهارلغتنامه دهخداشهار. [ ش ِ ] (ع مص ) بمعنی مشاهرة. (منتهی الارب ). ماهیانه کردن کسی را. (آنندراج ). و رجوع به مشاهرة شود.