ترجمه مقاله

مستعد

mosta'ed[d]

۱. کسی که آماده برای کاری است؛ آماده.
۲. بااستعداد.

۱. زرنگ، باهوش، بااستعداد
۲. آماده، حاضر، مهیا
۳. سازور، سزاوار، قابل، لایق
۴. بارور، حاصلخیز ≠ غیرمستعد، نامستعد

ترجمه مقاله