مستخبرلغتنامه دهخدامستخبر. [ م ُ ت َ ب ِ ] (ع ص ) خبرجوینده . (غیاث ) (آنندراج ). سؤال کننده از خبر. (اقرب الموارد).پرسنده . آگاهی پرس . خبرپرس . تفحص کننده . خبرگیرنده .- مستخبران احوال ؛ پرسندگان احوال . (ناظم الاطباء). رجوع به استخبار شود.
اسعدلغتنامه دهخدااسعد. [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن نصربن جهشیاربن ابی شجاع بن حسین بن فرخان انصاری فالی ابزری وزیر اتابک سعدبن زنگی (594 - 623 هَ .ق .). مُکنّی به ابی نصر و ملقب به عمیدالدین ، صاحب قصیده ٔ معروف اشکنوانیّه . وی از