ترجمه مقاله

مردن

mordan

۱. بی‌جان شدن؛ درگذشتن؛ بدرود زندگی گفتن.
۲. [مجاز] نابود شدن؛ از میان رفتن.
۳. [مجاز] چیزی یا کسی را بسیار دوست داشتن.
۴. [قدیمی، مجاز] خاموش شدن چراغ، آتش، و مانند آن.

۱. ارتحال، رحلت، فنا، فوت، مرگ، ممات، موت، وفات
۲. جان باختن، رختبربستن، قالبتهی کردن، درگذشتن، فوت کردن، وفات یافتن
۳. تلفشدن
۴. سقط شدن، نفله شدن ≠ در حیاتبودن، زیستن
۵. نابود شدن، از بین رفتن
۶. خاموش شدن (چراغ، آت

ترجمه مقاله