ترجمه مقاله

محجوب

mahjub

۱. باشرم؛ باحیا.
۲. [قدیمی] پنهان؛ پوشیده؛ درپرده.
۳. (اسم، صفت) [قدیمی، مجاز] بی‌خبر؛ ناآگاه.

۱. باحیا، خجول، سربهزیر، کمرو، شرمگین، شرمناک
۲. پوشیده، محجبه، مستور، نقابدار، ≠ نامحجوب

ترجمه مقاله