ترجمه مقاله

محبوب

mahbub

۱. دوست‌داشته‌شده؛ آن‌که یا آنچه مورد علاقه و محبت است.
۲. [مجاز] دوست؛ معشوق.

۱. جانان، حبیب، دلارام، دلبر، دلدار، دلربا، دلنواز، دوست، شاهد، مطلوب، معشوق، نگار، یار
۲. دوستداشتنی ≠ منفور
۳. وجیه المله

دوست داشتن

ترجمه مقاله