ترجمه مقاله

مالیدن

mālidan

۱. دست روی چیزی کشیدن.
۲. مشت‌ومال دادن.
۳. افزودن و آغشتن چیزی به جایی.
۴. با دست چیزی را فشار دادن.
۵. [قدیمی، مجاز] تنبیه کردن.
۶. [قدیمی، مجاز] ملامت و سرزنش کردن.

۱. اندودن
۲. ماساژدادن، مالش دادن، مشتومال دادن
۳. مس کردن، لمس کردن، بسودن
۴. آغشتن، آغشته کردن
۵. تنبیه کردن، گوشمال دادن
۶. لغوشدن، از بین رفتن، ول شدن
۷. تصادف سطحی کردن
۸. سودن، نرم کردن، ساییدن
۹. لگدمال کردن، له کرد

ترجمه مقاله