مالاکیتلغتنامه دهخدامالاکیت . (فرانسوی ، اِ) سنگی است نسبةً سخت که ترکیب اصلیش عبارت از کربنات آبدار طبیعی مس می باشد و دارای رنگ سبز خوشرنگی است و در طبقات مختلف زمین ضمن کانیهای دیگر یافت می شود. وزن مخصوصش بین 3/7 تا 4/1 است
ملاقیطلغتنامه دهخداملاقیط. [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مِلقاط. (از اقرب الموارد). رجوع به ملقاط شود. || ج ِ ملقوط. (از اقرب الموارد). رجوع به ملقوط شود.
ملاکدلغتنامه دهخداملاکد. [ م ُ ک ِ ] (ع ص ) بندی که جهت قید وزنجیر نیکو رفتن نتواند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کسی که چون با قید و زنجیر راه رود زنجیر مانع راه رفتن وی شود و او با زنجیر کلنجار رود. (از اقرب الموارد). || رأیت فلاناً ملاکداًفلاناً؛ فلان را ملازم فلان دیدم . (از
مالکیتلغتنامه دهخدامالکیت . [ ل ِ کی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) مالک بودن . مالکی . و رجوع به مالک شود. || (اصطلاح حقوقی ) حقی است که انسان نسبت به شی ٔ دارد و می تواند هر گونه تصرفی در آن بکندبجز آنچه که مورد استثنای قانون است . (فرهنگ فارسی معین ). حق استعمال و بهره برداری و انتقال یک چیز به ه